سالها پیش خواجه شمسالدین محمد شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات. در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده میشد و شمسالدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش میداد. تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد: " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند صد درهم برایم بیاورد!" ادامه مطلب,ماجرای شاخه نبات حافظ,داستان شاخه نبات و حافظ,ماجرای حافظ و شاخه نبات ...ادامه مطلب
"ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ" ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺱ ﻧﺎﻣ ﻪ ﺳﻔﺮﻫﺎ ﺯﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﺮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻨﻮﺴﺪ :ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭﻣﺬﺭﺩ، ﺑﺮﺧ ﻣﺮﺩﻡ ﻮﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ( ﺍﺭﺍﺯﻝ و ﺍﻭﺑﺎﺵ ) ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍ ﻣﻔﺘ ﺷﻬﺮ ﺷﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﺎﺑﺎﻥ می رﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼ ﺷﻬﺮ ﻣ ﺷﻮﻧﺪ، به اﻦ ﺩﻟﻞ ﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑ ﺩﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﺪ ﺩﺭ ﺍﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ. ادامه مطلب,خاک سپاری حضرت علی,خاک سپاری حضرت زهرا,به خاکسپاری حضرت زهرا ...ادامه مطلب