خوبِ من، هنر در فاصله هاست...زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم.تو، نباید آن کسی باشی که من می خواهمو من نباید آنکسی باشم که تو می خواهی!کسی که تو از من می خواهی بسازییا کمبودهایت هستند یا آرزوهایتمن باید بهترین خودم باشم برای توو تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای منخوب ِ من، هنرِ عشق در پیوند تفاوت هاستو معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها...تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوندکه، ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنتاندازه می گیری!حساب و کتاب می کنی!مقایسه می کنی!و خدا نکند حساب و کتابت برسدبه آنجا که زیادتر دوستش داشته ایکه زیادتر گذشته ایکه زیادتر بخشیده ایبه قدر یک ذرهیک ثانیه حتی!درست از همانجاست که توقع آغاز می شودو توقع آغاز همه ی رنج هاستزندگی ست دیگر...همیشه که همه رنگهایش جور نیستهمه سازهایش کوک نیستباید یاد گرفت با هر سازش رقصیدحتی با ناکوک ترین ناکوکشاصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کنحواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گرددبه فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستندبه این سالها که به سرعت برق گذشتندبه جوانی که رفتمیانسالی که می رودحواست باشد به کوتاهی زندگیبه زمستانی که رفتبهاری که دارد تمام می شود کم کمریز ریزآرام آرامنم نمک...زندگی به همین آسانی می گذرد.ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،بدون ابر بدون بارندگی...این نوشته را به گاندی نسبت میدهند! درست و غلطش با خودشان اما من فکر نمیکنم!پی نوشت اول: بین دلهای ما گاهی فاصله می افتد که این فاصله را گاه دیگران و شرایط می سازند و گاه خودمان. با درک نکردن. با غرور، با ترس، با خودخواهی! اما من این بار دوست دارم این فاصله را با عشق قرار دهم. وقتی به تو نزدیکم،, ...ادامه مطلب
آنکه مرغ دلش از سینه پریده است منمآنکه می میرد و مهر تو ندیده است منمآنکه سرخوش ز وصال دگران است توئیوانکه زهر غم عشق تو چشیده است منمآنکه پا بر سر کویم ننهاده است توئیوانکه برکوی تو با سر بدویده است منمآنکه یک لحظه نگاهم ننموده است توئیآنکه تصویر تو بر دیده کشیده است منمآنکه با خاطر آسوده غنوده است توئیآنکه از دیده او خواب پریده است منمآنکه هر لحظه جوان گشته و شاداب توئیآنکه از جور تو هر لحظه خمیده است منمهمچو مرغ سحرم گفت*خراباتی* به فغانآنکه زین عشق ثمر هیچ ندیده است منممحمد کریم نقده دوزان *خراباتی* بخوانید, ...ادامه مطلب
وقتی کسی رو دوست داری که اونم دوستت داره، شبیه اینه که دو نفر یه کش رو از دو سر بکشن. حالا خدا نکنه یه طرف کم بیاره و اون کش رو رها کنه. طرف مقابل سیاه و کبود میشه اما همش فقط این نیست! چون یه بار سیاه و کبود شده، دیگه ترسیده. دیگه ریسک کشیدن اون کش رو به جونش نمیخره. سخت بها میده به احساسش و رها میکنه و میره. سرشو میندازه پایین و به کسی کاری نداره. چه بسا منتظره کسی بیاد و بهش پیله کنه و از انزوا درش بیاره. راستش وقتی طرف مقابلت هم مثل تو سفت و سخت داره کش رو میکشه، این بازی ارزش ادامه دادن رو داره. ولی وقتی شل گرفته و هر لحظه ممکنه از دستش دربره، میترسی و چون قبلا این بلا سرت اومده، تو هم شل میکنی تا مبادا دوباره سیاه و کبود بشی. راستشو بخوای هیچ چیزی مثل بار اول ارزش امتحان کردن رو نداره. مثلا یه آهنگ جدید یا یه فیلم یا یه تفریح! تو چند بار میتونی یه آهنگ جدید رو بشنوی؟ خیلی خیلی که عالی باشه و دوستش داشته باشی، بعد از ده بار شنیدن، دیگه ازش متنفر میشی. گاهی با خودت میگی ای کاش ذهن ما هم مثل همین مرورگر یه حافظه کش داشت که میرفتم و خالیش میکردم تا ذهنم مجددا موقع شنیدن این آهنگ یا دیدن این فیلم یا تجربه عشق، براش تازگی داشته باشه و لذت ببری! حتما شنیدی که بعضیا وقتی بهت پیشنهاد دیدن یه فیلم رو میدن، بهت میگن ای کاش این فیلم رو ندیده بودم تا الان با تو میدیدمش! بعضی چیزا فقط یه باره. آره منم یه بار خواستم خودمو برای کسی بازگو کنم. شوق داشتم از اینکه بگم کی هستم و چی دلم میخواد. دوست داشتم بشنوم که اونم خودشو بازگو میکنه. که بگه کیه و چی میخواد. دوست داشتم دست دلمو بسپرم به دستش و خیالم راحت باشه از اینکه امانتدار خوبیه! روز و شبم شد فهمیدنش. اما نشد. همونقدر که من, ...ادامه مطلب
مهربانی از میان خلق دامن چیده استاز تکلف، آشنایی برطرف گردیده استوسعت از دست و دل مردم به منزل رفته استجامهها پاکیزه و دلها به خون غلطیده استرحم و انصاف و مروت از جهان برخاسته استروی دل از قبلهی مهر و وفا گردیده استپردهی شرم و حیا، بال و پر عنقا شده استصبر از دلها چو کوه قاف دامن چیده استنیست غیر از دست خالی پردهپوشی سرو راخار چندین جامهی رنگین ز گل پوشیده استگوهر و خرمهره در یک سلک جولان میکنندتار و پود انتظام از یکدیگر پاشیده استهر تهیدستی ز بی شرمی درین بازارگاهدر برابر ماه کنعان را دکانی چیده استتر نگردد از زر قلبی که در کارش کنندیوسف بیطالع ما گرگ باراندیده استدر دل ما آرزوی دولت بیدار نیستچشم ما بسیار ازین خواب پریشان دیده استبرزمین آن کس که دامان میکشید از روی نازعمرها شد زیر دامان زمین خوابیده استگر جهان زیر و زبر گردد، نمیجنبد ز جاهر که صائب پا به دامان رضا پیچیده است#صائب_تبریزی بخوانید, ...ادامه مطلب
قسم بر حزن و غم اندوه و ماتمنخوردم آب خوش اندر حیاتمنمی دانم چرا اینگونه خستهبجانم افعی غم هاله بستهز دست چرخ گردون رنج بسیارکشیدم بی کس و بی یار و غمخوارهزاران تازیان از دست تقدیردو چندان خوردم از هر جرم و تقصیرنپیمودم ره و راهم دراز استتمام هستم از روی نیاز استغریب و بی کس و تنهای تنهابه اشکم می نویسم مثنوی هاندیدم همچو خود ویرانه ای رادل بشکسته و دیوانه ای راکجایم می بری ای یار ای یارکه کردی اینچنینم زار و بیمارتو می دانی که من مست و خرابمکه بیتو در تب و در پیچ و تابمکنون افتاده ام از دست و از پایسرا پا آتشم اینک به هر جایمرا اول مجازاتم نمودندسپس وادار بر جرمم نمودند«خراباتی» دلی پر درد داردچرا یا رب چنین خود را ستودند؟ #محمد_کریم_نقده_دوزانشعر ارسال شما بخوانید, ...ادامه مطلب
پنجشنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۶:۲۶ ب.ظ حصار آسمان خواب دیدم که زِ تو آمده بر دل خبریاشک را پسزده چشمم، به هوای نظریخواب دیدم که برای غمِدل چاره شدیآمدی تا نَرَود، جان به خیالِ دگریمن و احوالِ نهچندانخوش و بیسامانممنتظر، تا برسد بر شبِ ماهم سحریخوابدیدم که بهتو تکیه بدادهست غزلتو ولی در پ, ...ادامه مطلب
پیشِ سازِ تو من از سِحر سخن دم نزنمکه زبانی چو بیان تو ندارد سخنم ره مگردان و نگه دار همین پرده ی راستتا من از راز سپهرت گرهی باز کنم صبر کن ای دل غمدیده که چون پیر حزینعاقبت مژده ی نصرت رسد از پیرهنم چه غریبانه تو با یاد وطن می نالیمن چه گویم که غریب است دلم در وطنمشعر من با مدد ساز تو آوازی داشتکی بود باز که شوری به چمن در فکنمهمه مرغان هم آواز پراکنده شدن, ...ادامه مطلب
سخت نیستاصلا سخت نیست از روی شانه امتاب بخوری روی دستمتوی چشمهایم زل بزنی وبگویی حواست هست امروز جمعه است؟!سخت نیستبگویم مگر حواس گذاشته ای؟سخت نیست چنان ببوسمتکه جمعه در تقویم از خجالت سرخ شود گونه اش!سخت نیست...جمعه ها صدایت کنم و بگویم من رفتم!بگویی کجا؟بگویم قربان عطر تنت!!سخت نیست من و تو این طور جان جمعه را بگیریم؛قبل از اینکه بفهمد غصه را چطور توی دلهایمان جا کند!سخت نیستفقط دستت را به من بده!راستی...من رفتم! #حامد_نیازی, ...ادامه مطلب
نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهدکه راه عشق، آری طاقت مردانه می خواهد کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق راپرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد ! چه حسن اتفاقی ! اشتراک ما پریشانی ستکه هم موی تو هم بغض من آری، شانه می خواهد تحمل کردن هجر تو را یک استکان بس نیستتسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دلچه فرقی می کند می خواهدم او یا نمی خواهد؟ #سجاد_رشیدی_پور ,مقصود,است،,آرام ...ادامه مطلب
به تعداد نفوسِ خَلق اگر سوی خدا راه استهمان قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه استقلندرها و درویشان و حق گویان و عیّاران!من از راهی خبر دارم که ذکرش قل هو الله استندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدنکه از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه استخدایا عشق ما را می کشد یا زنده می سازد؟هوای وصل، هر دم چون نفس،,آخرین,حبّی,بیرون,شود، ...ادامه مطلب
آدم هیچوقت نمی تونه اونی رو که اولین بار دوسش داشته، اونی رو که اولین بار مث نفس شده براش فراموش کنهولی دیگه برات نفس نمیشه، عشق نمیشه.یه زخم کهنه میشه که هیچوقت فراموش نمیشهفقط کنار میایفقط قانع می کنی خودت روفقط لبخند دردناکی می زنی و از خدا می خوای کنار بیایاصلا فراموش کردن معنی نمیده، چی رو فرام,عالم,برزخ,گویند,همین ...ادامه مطلب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب
احمق انواع مختلفی دارد!یک نوع احمق داریم که دائما در گذشته اش زندگی میکند!یک نوع هم هست ، که احمقیتشان به حدیست که با وجود ضربه خوردن دوباره اعتماد میکنند و از یک سوراخ چندین بار گزیده میشوند و درس عبرت هم نمیگیرند!یک نوع هم داریم که هر چقدر هم بدی ببینند نمیتوانند دوست نداشته باشند!به آنها میگویند , ...ادامه مطلب
این یک داستان واقعی است... قوز بالای قوز که می گویند همین است. دردم کم بود که این بلا هم نصیبم شد و خانه نشینم کرد.حادثه یک ماه پیش اتفاق افتاد. مدتها بود که بیکار شده بودم و با چند سر عائله زندگی سختی داشتم. یکروز محمد به دیدنم آمد و کلی گله کرد که چرا جریان بیکاریام را به او نگفتهام. گفتم: م, ...ادامه مطلب
افتادهام در ابتدای کوچهای بن بستاز دست دارم میروم، اصلا حواست هست!؟بیرون زدم از خاطراتت برف میآمدمن گریه کردم آخر این قصه را بایدبعد از تو فکر روزهای آخرم باشمبعد از تو فکر ضجههای دفترم باشمبعد از تو چشمم دفترم را آبیاری کردبعد از تو تهران پابهپایم بی قراری کردبعد از تو راهی از جهنم رو به من و, ...ادامه مطلب