چهارشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ حصار آسمان حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشدماند بر شاخه ی ترسویی و پرواز نشدماند در کودکی شرم و هی بازی کردخواست هی قهر کند، بغض کند، ناز نشدمثل صندوقچه ای حرف دلم پنهان بوددر گوشی به همه گفتمش و راز نشدعشق، مثل همه یکبار سراغم آمدماند در حنجره، پرپر شد و آواز نشدعمری از درد، غزل گفتم و در چشم همهجز همین آدمک قافیه پرداز نشدمن همان پنجره ی رو به خیابان بودمکه شبی بسته شد و رو به کسی باز نشد#مهدی_فرجی بخوانید, ...ادامه مطلب
هر چه انسان تر باشیم، زخم ها عمیق تر خواهند بود!هر چه بیشتر دوست بداریم، بیشتر غصه خواهیم خورد! بیشتر فراق خواهیم کشید! و تنهایی مان بیشتر خواهد شد! شادی ها لحظه ای و گذرا هستند. شاید خاطرات بعضی از آنها تا ابد در یاد بماند. اما رنج ها داستانش فرق میکند! تا عمق وجود آدمی رخنه میکند! و ما هر روز با آنها زندگی میکنیم. انگار که این خاصیت انسان بودن است! ادامه مطلب,نامه به کودکی که هرگز زاده نشد,نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی pdf,نامه به كودكي كه هرگز زاده نشد دانلود,نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی,نامه به كودكي كه هرگز زاده نشد,نامه به کودکی که هرگز زاده نشد دانلود,نامه به کودکی که هرگز زاده شده,نامه به كودكي كه هرگز زاده نشد اوريانا فالاچي,نامه به کودکي که هرگز زاده نشد / اوريانا فالاچي,نامه به کودکي که هرگز زاده نشد ...ادامه مطلب