نه یعنی بله؟

ساخت وبلاگ

من خیلی خیلی کم پیش میاد از کسی خوشم بیاد. و وقتی از کسی خوشم بیاد، مدتهای زیادی باید فکر کنم تا به نتیجه درستی برسم. در تمامی موارد بخاطر کمرویی حرفی نمیزنم. خوشبختانه یه توانایی در من هست که تا چهره کسی رو میبینم، میفهمم آیا با این آدم به مشکل میخورم یا نه! نمیدونم چطور اما مثل یه هوش مصنوعی قدرتمند، به محض دیدن قیافه یه نفر، فورا اون چهره رو توی موقعیت های مختلف عصبانیت، ترس، اضطراب، خوشحالی، ناامیدی و حالت عادی قرار میدم و میفهمم توی اون موقعیت چیکار میکنه. البته این توانایی هرگز یه جواب روشن و واضح صد در صدی بهم نمیده اما با یه احساس قلبی مثبت یا منفی خودشو نشون میده! مثلا اگر منفی باشه، شاید نتونم بفهمم چرا منفیه! فقط میدونم منفیه. یا اینکه یه جای کار میلنگه. حالا بعد از اینکه چهره شناسی من جوابشو بهم داد، میرم مرحله بعدی که فکر کردنه. و این ممکنه ماهها طول بکشه. یعنی من سعی نمیکنم از طرفم اطلاعاتی به دست بیارم یا برم باهاش صحبت کنم. بلکه همه چیزو میسپرم به امان خدا! متاسفانه! بعدشم بخاطر کمرویی میزارمش کنار و کلا بیخیالش میشم. حالا البته میفهمم کارم اشتباهه! و مدتیه دارم با این کمرویی مقابله میکنم. 

چند وقت پیش من مدتهای مدیدی از کسی خوشم میومد ولی بهش نمیگفتم تا اینکه کلا از اونجا رفت و دیگه ندیدمش. اما با خودم گفتم بابا لعنت به این زندگی! چرا باید طوری رفتار کنم که بعدا حسرتشو بخورم! یه جمله محلی داریم که میگه، خداکنه آدم کرده پشیمان باشه نه نکرده پشیمان! این خیلی مهمه که بعدا حسرت اینو نخوری که ای کاش فلان حرف رو میزدم یا فلان کار رو میکردم. خلاصه من با کلی خجالت و بگم نگم رفتم و بهش پیام دادم که اگه مایل هستی بیا در مورد ازدواج با هم صحبت کنیم. حالا این خانم برگشت و گفت نه. با چند نفر صحبت کردم، گفتن شاید منظورش نه نبوده!!!! گفتم آخه نه یعنی نه! گفتن در مورد دخترا این درست نیست! نه ممکنه یعنی بیشتر اصرار کن، نه یعنی نازمو بکش، نه یعنی خودتو نشون بده، نه یعنی بعدا مجددا بگو! گفتم والا من حوصله این مسخره بازیا رو ندارم. بچه که نیستیم! من دیگه دارم میشه 32 سالم. اونم همین حدوده. وقتی دارم مثل یه آدم عاقل و بالغ میرم جلو و درخواست خودمو واضح و روشن عنوان میکنم، اینکه طرف مقابلم بیاد و اینجوری جواب بده و منظورش چیز دیگه ای باشه، در حقیقت بی احترامی به خودم و خودشه! من یه جواب واضح میخوام! حتی اگه منو نمیشناسه، مثلا بگه باید بیشتر همو بشناسیم، بگه باید حضوری همدیگه رو ببینیم، بگه از خودت بگو، نه اینکه یسره بیاد بگه نه! چرا؟ چون منو نمیشناسه! خب نشناختن راه علاج داره! میشه وقت گذاشت، حرف زد، صادقانه و صریح. اونم منی که خودمو کشتم تا راضی شدم بهش پیام بدم! چون غرور هم دارم، مسلما هرگز مجددا درخواستمو تکرار نمیکنم. حتی اگه مطمئن باشم زندگیم به تکرار این درخواست بستگی داره، حاضرم زندگیمو ببوسم و بزارم کنار! 

خواهرم، آبجی، همشیره، لطفا جوابتو واضح و مشخص بگو! یکی مثل من خودشو میکشه تا درخواستشو عنوان میکنه. من جلوی پدرمم دستمو دراز نکردم. هر چی دارم و ندارم رو خودم ساختم. آدمی در این سطح، هرگز غرورشو زیر پا نمیزاره که یه درخواست رو دوبار تکرار کنه! 

پرچم عشق همین گوشه پیراهن توست...
ما را در سایت پرچم عشق همین گوشه پیراهن توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hesare-aseman3 بازدید : 61 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 13:33